اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 88

1. بس که دل پر آتشم بهر تو آه کرده است

2. گلخنی است کز غمت جامه سیاه کرد است

3. دیده اگر به خون کشم هست سزای دیدنش

4. سنک که میزنم به دل چه گناه کرده است

5. ترسم از آنکه چشم من کج نظرش گمان بری

6. بسکه به گوشه نظر در تو نگاه کرده است

7. منکر عشق چون شود دیده که از نظاره ات

8. چشم تو را بحال خود هردو گواه کرده است

9. سروقد تو تا گهی سوی چمن قدم نهد

10. نرگس مست عمرها دیده به راه کرده است

11. در شب غم به روشنی دانه در به گوش تو

12. آنچه کند کجا جوی خرمن ماه کرده است

13. اهلی اگر گرفته یی ملت عشق و کنج صبر

14. آنچه تو کرده یی همه همت شاه کرده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* علم دولت نوروز به صحرا برخاست
* زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
شعر کامل
سعدی
* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار
* کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را
* کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی