اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 943

1. هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال

2. با من سگ تو انس نگیرد بهیچ حال

3. آن عارض و لطافت و خال و خطم بسوخت

4. وانگه چه عارض و چه لطافت چه خط و خال

5. گر یک نگاه صورت شیرین به بیندت

6. حیران صورت تو بماند هزار سال

7. وصل من و تو قصه خورشید و شبنم است

8. شبنم به آفتاب نشیند؟ زهی محال

9. هرگز مباد آنکه خیال تو بس کنم

10. دارم خیال آنکه بمیرم درین خیال

11. این رستخیز کان قد نوخیز می کند

12. پیداست از بدایت او غایت کمال

13. با ناز یار ما جز نیاز نیست

14. سیری تشنه لب نخرد چشمه زلال

15. دانی که سوخت خرمن اهلی ز برق شوق؟

16. شمعی که جلوه میدهد آیینه جمال


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وصال با من خونین جگر چه خواهد کرد؟
* به تلخکامی دریا شکر چه خواهد کرد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی
* پس از مرگ از زمین مرقدم مردم گیا روید
* مرا هرگز نسازد خاک پنهان، دانۀ عشقم
شعر کامل
حزین لاهیجی