اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 949

1. عاشق منم که با چو تو خونخواره یی خوشم

2. قطع امید کرده به نظاره یی خوشم

3. از های و هوی مطرب و ساقی رمیده ام

4. باهایهای گریه بیچاره یی خوشم

5. مسکین من شکسته که صد زخم میخورم

6. وانگه به خنده یی ز ستمکاره یی خوشم

7. با آهویان گذار چو مجنون مرا که من

8. با همچو خود رمیده و آواره یی خوشم

9. اهلی دلم که پاره شد از غم چو بهر اوست

10. گر پاره یی به تنگم از آن پاره یی خوشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
* با همه آمیخت دل گر چه جدا می‌رود
شعر کامل
مولوی
* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی