اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 993

1. می ده که بی غبار غمی از جهان روم

2. آلوده دل مباد کزین خاکدان روم

3. خلق جهان بگریه من خنده گر زنند

4. طوفان شود ز گریه گهی کز جهان روم

5. تا زنده ام چو شمع ندانند قدر من

6. قدر من آنگه است که من از میان روم

7. تا دل ز من ربود سگ آستان او

8. هرگز دلم نداد کز آن آستان روم

9. آن آفتاب حسن کجا سر نهد بمن

10. گر زیر پا نهم سر و بر آسمان روم

11. گشتم غبار ره که به شبگیر تا صبا

12. شبها بکوی دوست ز دشمن نهان روم

13. اهلی اگر بباغ جنان ساقیم نه اوست

14. دوزخ از آن به ام که بباغ جنان روم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکرانه‌ای که شاه نکویان شدی به حسن
* می‌باید التفات به حال گدا کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ناصحا، بیهوده می‌گویی که دل بردار ازو
* من به فرمان دلم کی دل به فرمان من‌ست؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* نپندارم ای در خزان کشته جو
* که گندم ستانی به وقت درو
شعر کامل
سعدی