1. صنم من پسری لاله رخ و سیمبرست

2. سخت زیبا صنم و سخت به آیین پسرست

3. من و او هر دو به نام ایزد روزافزونیم

4. هر زمان عشق من و خوبی او بیشترست

5. سروجویان و قمرخواهان بسیار شدند

6. که به بالا و به‌ رخسار چو سرو و قمرست

7. خلقش از حور و پری باز ندانند همی

8. راست گویی پری‌اش مادر و حورش پدرست

9. با کمان و کمرست آن صنم او رغم مرا

10. تا بدان است‌ که پشتم چوکمان و کمرست

11. بت من برد بدو نرگس جادو دل من

12. وز تف و تاب دلم زلف و لبش در خطرست

13. گر بترسد ز دلم زلف و لب او نه عجب

14. زانکه در زلف و لب او همه مشک و شکرست

15. خوبرویان و ظریفان و بتان بسیارند

16. لیکن او را صفتی دیگر و حالی دگرست

17. میر خوبان سپاه است وز خوبی وُ خرد

18. درخور خدمت درگاه شه دادگرست

19. شاه اسلام ملکشاه که در شاهی و ملک

20. عزم او قاعدهٔ نصرت و فتح و ظفرست