امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1010

1. شبی آن پسر دل من ستد، اگر این طرف گذری کند

2. چو نگه کند غم و درد من، به دل آخرش اثری کند

3. دل و جان فدای نگاه او، چو برای کشتن چون منی

4. نگرد به سوی من و سخن به کرشمه با دگری کند

5. سخن وی است و سرشک من، چو کنم نظاره روی او

6. که به کام او شکری نهد، به دهان من جگری کند

7. ز سم سمند تو خاک ره که ز درد دل به برافگنم

8. به از آن مفرح و آن دوا که دوا نه درد سری کند

9. نگهی به خسرو خسته دل، سخنی کند که رسم به تو

10. مشنو، دلا، تو حدیث او که بهانه با دگری کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب به هر طعمه میالای که دندان شکند
* بر سر خوان فرومایه ز پالودۀ قند
شعر کامل
جامی
* ما را به کوچه غلط انداختن چرا
* دل را بغیر زلف پریشان که می برد
شعر کامل
صائب تبریزی
* رنگ خون دشمنان بر پیکر شمشیرشان
* راست گویی چون شقایق رسته بر نیلوفرست
شعر کامل
امیر معزی