امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1023

1. رسید موسم عید و صلای می درداد

2. پیاله بر کف خوبان ماه پیکر دارد

3. میی که ساقی رعنا ز خون مستان خورد

4. چه خوابها که بدان غمزه های کافر داد

5. مگر بر آب خود آیم ز خشکی روزه

6. دو سه پیاله بباید مرا سراسر داد

7. بسان نیمه بیضه ز جام نقره تمام

8. که نقل مجلس مستان بط و کبوتر داد

9. خضر بریخت به ساغر ز می که آب حیات

10. پس آن گهی به کف ثانی سکندر داد

11. بر آستانش، خسرو، نثار موسم عید

12. به وزن شعر همه برکشیده گوهر داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش
* آفرین گفته و دشنام شنوده است منم
شعر کامل
رهی معیری
* نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
* که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
شعر کامل
حافظ
* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی