امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1028

1. خوش آن شبی که سرم زیر پای یار بماند

2. دو دیده در ره آن سرو گلعذار بماند

3. شرابها که کشیدم به روی ساقی خویش

4. برفت از سر و درد سر و خمار بماند

5. چراش سیر ندیدم که زود گشتم مست

6. مرا درون دل این داغ یادگار بماند

7. گر آب خضر خورم درد سر دهد که مرا

8. به کام لذت مهمان خوش گوار بماند

9. گذشت آن شب و آن عیش و آن نشاط، ولیک

10. به یادگار درین سینه فگار بماند

11. چگونه بر کنم آخر که خاک بر سر من

12. سری که در ره جولان آن سوار بماند

13. به یاد پات یکی بوسه یادگار دهم

14. که جان همی رود و دست و پا ز کار بماند

15. حدیث اهل نصیحت نگنجدم در دل

16. که در درونه سخنهای آن نگار بماند

17. کنون چنان که همی بایدت بکش، ای دوست

18. که عقل و صبر مرا دست اختیار بماند

19. مرا ز بخت دلی بود پیش ازین نالان

20. برفت آن دل و این ناله های زار بماند

21. غمم بکشت به زاری و هم خوشم، باری

22. که این فسانه خسرو به گوش یار بماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
* که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
شعر کامل
حافظ
* همت طلب از باطن پیران سحرخیز
* زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مده ای حکیم پندم که به کار درنبندم
* که ز خویشتن گزیرست و ز دوست ناگزیرم
شعر کامل
سعدی