امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 103

1. ای بی تو گلهای چمن شسته به خون رخسارها

2. خار است بی رخسار تو در دیده گلزارها

3. شد پوستم بر استخوان چون چنگ خشک و از فغان

4. رگها نگر اینک بر آن افتاده همچون تارها

5. تا آفتاب و روی مه دیدند آن زلف سیه

6. در کوی او رو همچو که مانده ست بر دیوارها

7. هر گه که چوگان بازد او، بازم به راهش سر چو گو

8. آری، مرا در عشق او باشد ازین سر کارها

9. تا چند چشم پر زنم در عشق خون بارم ز غم

10. آری، که از غم شسته ام من دست ازین خون بارها

11. پیکان که بودی در درون با تیر خود کردی برون

12. خرسندییی دارم کنون در را بدان زنگارها

13. از دیده اشک من روان، آن سرو دلجوی کسان

14. خسرو چو بلبل در فغان او همنشین با خارها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو گل به دامن از این باغ می‌بری حافظ
* چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری
شعر کامل
حافظ
* چون ز نسیم می‌شود زلف بنفشه پرشکن
* وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* کلک حافظ شکرین میوه نباتیست به چین
* که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
شعر کامل
حافظ