امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1104

1. ای شهسوار، دست به سوی عنان مبر

2. بر صید تیر مفگن و از خلق جان مبر

3. چون در شکار بر سر آهو گذر کنی

4. چشمت بس است، دست به تیر و کمان مبر

5. در جعد چون کمند تو من صید لاغرم

6. آزرده می شوم، به زمینم کشان مبر

7. دانی که چند دست دل اندر عنان تست

8. آن دست نازنین، به دوال عنان مبر

9. چند از مه و ستاره تو تنها شنیده ای

10. شرمی بدار و نام کسان بر زبان مبر

11. گفتی که نیست یاد منت، از خدا بترس

12. بر من که سوختم ز فراق این گمان مبر

13. دل برده ای، بیا، شه مردم شکار، وه

14. تن لاغر است طعمه زاغ استخوان مبر

15. سودی بکن، همین که بیایی به سوی من

16. صبر و قرار خسرو مسکین زیان مبر

17. دل برده ای، بیا، شه مردم شکار، وه

18. تن لاغر است طعمه زاغ استخوان مبر

19. سودی بکن، همین که بیایی به سوی من

20. صبر و قرار خسرو مسکین زبان مبر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضعیفان را مکن بر دل گزندی
* که در مانی به جور زورمندی
شعر کامل
سعدی
* چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان
* خط همی‌بیند و عارف قلم صنع خدا را
شعر کامل
سعدی
* این تخم توبه ای که تو در خاک کرده ای
* موقوف آبیاری اشک ندامت است
شعر کامل
صائب تبریزی