امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1314

1. هر دم بنتوانم که آن رخسار زیبا بنگرم

2. جایی که روزی دیده ام رو آرم آنجا بنگرم

3. گه گریه پوشد چشم و گه بیخود شوم، چون در رسد

4. ممکن نگردد هیچ گه کان روی زیبا بنگرم

5. آتش بتر گیرد به دل، هر چند بر یاد رخش

6. بیرون روم، وز هر طرف گلهای صحرا بنگرم

7. ای باغبان، لطفی بکن در بوستان ره ده مرا

8. گر نخل ندهد میوه ای، باری تماشا بنگرم

9. زینسان که دل پر شد ز جان، هم دل تهی دادی برون

10. ما را یکی هم خود بگو کت از چه یارا بنگرم

11. دیدن نیارم چون رخت، پابوس خود نگذاریم

12. بگذار باری یک نظر در پشت آن پا بنگرم

13. تو خود ز بهر آزمون شوخی کنی، کین سو مبین

14. لیکن من بیهوش را که هوش دل تا بنگرم

15. از دیدنت جان می رود، در جان رود چون بینمت

16. حیرانم اندر کار خود کت جان دهم تا بنگرم

17. خونابه خسرو به دل افسرده تو بر تو به دل

18. چرخم نداد آن بخت کت از خلق تنها بنگرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* انصاف نیست پیش تو گفتن حدیث خویش
* من عهد می‌کنم که نگویم دگر سخن
شعر کامل
سعدی
* پیوند عمر بسته به موییست هوش دار
* غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
شعر کامل
حافظ
* پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی
* بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا
شعر کامل
مولوی