امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1343

1. این منم، یارب که با دلدار هم زانو شدم

2. پهلوی او رفتم اندر خواب و هم پهلو شدم

3. دور دور از آفتاب روی او می سوختم

4. گشت جان آسوده چون در سایه گیسو شدم

5. وصل او از بس که باد شادی اندر من دمید

6. من نگنجم در جهان گرچ از فراقش مو شدم

7. شکر ایزد را که گشتم جمع و رفت از من فراق

8. رفت جان یک سو و دل یک سو و من یک سو شدم

9. از پی دیدن همه رو چشم گشتم همچو شمع

10. وز برای شمع چون آتش همه تن رو شدم

11. چندیم بگذار، چون دیدن رها کردی به باغ

12. مردنم بگذار، چون با زیستن بدخو شدم

13. مرد دوری نیستم، گر خود دل شیرم دهند

14. خسروا، دل ده که من زین پس سگ این کو شدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
* بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
شعر کامل
حافظ
* ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
* که خاک میکده عشق را زیارت کرد
شعر کامل
حافظ
* چرا ز غیر شکایت کنم، که همچو حباب
* همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
شعر کامل
صائب تبریزی