امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1369

1. کس بدین روز مبادا که من بد روزم

2. کس بدین گونه مسوزاد که من می سوزم

3. دین نمانده ست که تا نامه عصمت خوانم

4. دل نمانده ست که تا تخته صبر آموزم

5. شبی بسی رفته به بیداری و آن بخت نبود

6. که دمد صبح مرادی ز رخت یک روزم

7. آخر، ای چشمه خورشید، یکی رو بنمای

8. چند گه تا به سحر همچو چراغ افروزم

9. ترک قتال و مرا گریه و زاری بسیار

10. آن گناهست که بر وی نکند فیروزم

11. چند گویند که رسوا شدی از دامن چاک

12. چاک دل را چه کنم، گیر که دامن دوزم؟

13. غم نبود از دگران تا ره خسرو تو زدی

14. گشت معلوم حد طاقت خود امروزم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
* در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
شعر کامل
رهی معیری
* مرا که خال تو فلفل فکنده است برآتش
* چرا ز غالیه دلبند می‌کنی و دلاویز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* اگر هزار جفا سروقامتی بکند
* چو خود بیاید عذرش بباید آوردن
شعر کامل
سعدی