امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 138

1. ای عید دوم آمده روی چو نگارت

2. قربان شده زان عید چو من بنده هزارت

3. مه را چه ولایت که کشد لشکر انجم

4. چون تافته شد طره خورشید سوارت

5. آن روز ز پرگار بشد دایره ما

6. کامد به در از پرده خط دایره وارت

7. آموخته شد مردمک دیده چو طفلان

8. با خط خوش از تخته سیمین عذارت

9. در یک دگر آورد دو ابروی تو سرها

10. هشدار مگر از پی خونم شده یارت

11. نقشی ست کژ آن را که همی خوانیش ابرو

12. اندر سر آن نرگس پر مست خمارت

13. دی خنده زنان سوی چمن طوف نمودی

14. پیغام گل آورد مگر باد بهارت

15. نرگس همه تن گل شد و در چشم تو افتاد

16. تا روشنی دیده بیابد ز غبارت

17. لیکن چه کنم روی تو دیدن نتواند

18. چشمی که درو، نی بصرست و نه بصارت

19. خانه مکن، ای دوست، درین جا گه پر نم

20. کس بر گذر سیل نکرده ست عمارت

21. با آنکه به عمری بچشد خسرو بیدل

22. یارب که چه شیرینست لب نوش و کنارت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عالم دیگر به دست آور که در زیر فلک
* گر هزاران سال می مانی همین روز و شب است
شعر کامل
صائب تبریزی
* امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست
* زیرا که شاه خوبان امروز در میانست
شعر کامل
مولوی
* فقر ظاهر مبین که حافظ را
* سینه گنجینه محبت اوست
شعر کامل
حافظ