امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1425

1. خراب کرد به یک بار خواب نرگس مستم

2. خبر دهید به جانان که دل برفت ز دستم

3. ز بس که این دل خون گشته در دوید به چشمم

4. نایستاد دلم تا میان خون ننشستم

5. هزار شب رود و من به خواب چشم نبندم

6. کنون چگونه ببندم که از نخست نبستم

7. مه من ار به تو بینم، «بت چه پرستی؟»

8. چو دین به کار تو کردم، چگونه بت نپرستم؟

9. مشو به خشم که «در من تو کیستی که نبینی؟»

10. گر آن گناه نبخشی، جوان و عاشق و مستم

11. مرا ز دوری بتان توبه داده بود عزیزی

12. تو شوخ باز بر آن داشتی که توبه شکستم

13. نهاد داغ سگی پاسبان کوی تو بر من

14. من ار چه سگ نیم، اما برای داغ تو هستم

15. دهند پند که خسرو صبور باش که رستی

16. اگر سخن به صبوری بود، بدان که نرستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی
* دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره
* هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
* ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
شعر کامل
حافظ