امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1738

1. ای جهان چشم سیاهت بسته

2. فتنه خود را به پناهت بسته

3. آسمان دست مه از رشته صبح

4. پیش آن روی چو ماهت بسته

5. غم پیچیده مرا چون طومار

6. پس به تعویذ کلاهت بسته

7. دیده ره داد ترا اندر چشم

8. خون دل آمده راهت بسته

9. دل من غرقه خون است که شد

10. در سر زلف دو تاهت بسته

11. خواب گر چشم جهان می بندد

12. ماند از آن چشم سیاهت بسته

13. خطت آورد سپه بر من و شد

14. مه به فتراک سپاهت بسته

15. جان برآرم ز زنخدان تو، تا

16. نشد از خط سر چاهت بسته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
* تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
شعر کامل
سعدی
* ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
* نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
شعر کامل
سنایی
* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی