امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 310

1. باز آن حریف بر سر سودای دیگرست

2. هر ساعتی به خون منش رای دیگرست

3. دل برده رخ به پرده نهان می کند ز من

4. این وجه جز به مرده تقاضای دیگرست

5. راضی نمی شود به دل و دیده هجر او

6. این دزد در تفحص کالای دیگرست

7. پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک

8. من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست

9. خارادل است یار، دلی کاندهش کشد

10. آن را تو دل مگوی که خارای دیگرست

11. دیوانه گشت خلق که از سحر چشم او

12. هر دم به شهر فتنه و غوغای دیگرست

13. از بهر آنکه دست نماید به جاودان

14. هر ساعدیش را ید بیضای دیگرست

15. به گر به بوسه ای بخرد زرد روییم

16. کیش زعفران نه در خور حلوای دیگرست

17. خسرو به یک نظاره رویش ز دست شد

18. وین دیده را هنوز تمنای دیگرست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
* هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
شعر کامل
حافظ
* مرد مصاف در همه جا یافت می شود
* در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* خدت زلف و رخ کند از پی سنبل و سمن
* شانه در آن مربعی، آینه در مدوری
شعر کامل
خاقانی