امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 545

1. چو ماه روزه از اوج سما شد

2. ز نور روزه دوران بی ضیا شد

3. بر ابروی هلال عید بنگر

4. هلال ابروم از من جدا شد

5. ازان آبی که بگذشت از سر خم

6. پیاله با صراحی آشنا شد

7. مرا کاب دو چشم از سرگذشته ست

8. عجب بنگر که گل باد صبا شد

9. گلش را سبزه نارسته گیا رست

10. چنان مردم مگر مردم گیا شد

11. ازان محراب ابرو یاد کردم

12. نمازی چند نیز از من قضا شد

13. مگر مجنون شناسد، حال من چیست؟

14. که در هجران لیلی مبتلا شد

15. همه گل می دمد از دیده در چشم

16. خیال روی او ما را بلا شد

17. در آب دیده سرگردان چه مانده ست؟

18. مگر سنگین دل من آشنا شد

19. دو چشم خسرو از باریدن در

20. کف شاهنشه باران عطا شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون صدف در پرده های دل نهفتم اشک را
* گوهر خود را به هر بیدرد ننمودم چو شمع
شعر کامل
صائب تبریزی
* پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت
* هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
شعر کامل
حافظ
* حسن بالای چو سروش ز خرامیدن و خواب
* طعنه بر قامت شمشاد و صنوبر زده بود
شعر کامل
اوحدی