امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 66

1. برقع برافگن، ای پری، حسن بلاانگیز را

2. تا کلک صورت بشکند این عقل رنگ آمیز را

3. شب خوش نخفتم هیچ گه زان دم که بهر خون من

4. شد آشنایی با صبا آن زلف عنبربیز را

5. دانم قیاس بخت خود کم رانم از زلف سخن

6. لیکن تمنا می کنم فتراک صید آویز را

7. بگذشت کار از زیستن، خیز، ای طبیب خیره کش

8. بیمار مسکین را بگو تا بشکند پرهیز را

9. پر ملایک هیزم است آنجا که عشقت شعله زد

10. شرمت نیاید سوختن خاشاک دودانگیز را

11. چون خاک گشتم در رهت، چون ایستادی نیستت

12. باری چو بر ما بگذری آهسته ران شبدیز را

13. شد عشق جانم را بلا، بی غمزه چشم صنم

14. قصاب ما نامهربان چه جرم تیغ تیز را

15. عیاری ما را رسن دور است ازان کنگر، ولی

16. این اشک شبرو را بگو، آن ناله شب خیز را

17. بو کز زکوة حسن خودبینی به خسرو یک نظر

18. اینک شفیع آورده ام این دیده خونریز را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
* مست است و در حق او کس این گمان ندارد
شعر کامل
حافظ
* گر کوهکن ز پای درآمد چه جای طعن
* والله که کوه پست شود زیر بارِ عشق
شعر کامل
جامی
* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی