امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 683

1. تا خیال روی آن شمع شبستان دیده شد

2. سوختم سر تا قدم پیدا و پنهان دیده شد

3. سبز خطش بر نگین لعل تا بر زد قدم

4. از خضر پی بر کنار آب حیوان دیده شد

5. می شود از پرتو رخسار مهرافروز تو

6. دیده ها روشن، مگر خورشید تابان دیده شد

7. زآمد و رفت خیال قامت زیبای او

8. جلوه گاه ناز آن سرو خرامان دیده شد

9. از پی نظاره گلبرگ رویت، یک به یک

10. قطره های اشک من بر نوک مژگان دیده شد

11. تا بدیدم در لبش، خون دل از چشمم بریخت

12. یاغی خونی که رفت آن مسلمان دیده شد

13. چشم خسرو بود و روی او حکایت مختصر

14. گر به چشم خود کسی را صورت جان دیده شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی خوبت، ماه تابان من است
* ماه رویا! روی خوب از من متاب
شعر کامل
سلمان ساوجی
* سوختم در آتشش چون عود و زانم بیم نیست
* بیم آن دارم که دود من بگیرد دامنش
شعر کامل
سلمان ساوجی
* همت مردانه می خواهد گذشتن از جهان
* یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند
شعر کامل
صائب تبریزی