امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 714

1. ای خوش آن باد که هر روز به سویت گذرد

2. ناخوش آن آب کزین دیده به جویت گذرد

3. سیل چشمم همه خون است، نکو بشناسی

4. هر کجا گریه عشاق به سویت گذرد

5. جان به دنباله آن باد رود بوی کنان

6. کاین طرف گه گهی آلوده به بویت گذرد

7. هر شبی بیخود و دیوانه ام از دست خیال

8. بسکه تا روز در اندیشه رویت گذرد

9. عیش تلخم چو می تلخ کند هر دم مست

10. بسکه در لذت آن تلخی خویت گذرد

11. می جهد شعله آه من و من می سوزم

12. گه نباید که بر آن روی نکویت گذرد

13. خسرو از بیم که روزش به درت نگذارند

14. هر شبی آید و دزدیده به کویت گذرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین
* بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
شعر کامل
مولوی
* پیوند عمر بسته به موییست هوش دار
* غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی