امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 737

1. عمر نو گشت مرا باز که جان باز آمد

2. وز پس عمری آن جان جهان باز آمد

3. ره ده، ای دیده و خار مژه را یک سو کن

4. که خرامان و خوش آن سرو روان باز آمد

5. جان من چشم از آنگه که به روی تو فتاد

6. جز تو در غیر توان دید؟ از آن باز آمد

7. باز نامد دل من، گر چه به کویت صدبار

8. شادمان رفت و به فریاد و فغان باز آمد

9. هر کسم گویم باز آی ازان تا برهی

10. گر دل این است که دارم نتوان باز آمد

11. بنده خسرو که ز تو دیده بپوشید و برفت

12. چون میسر نشدش، ناله کنان باز آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
* به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
شعر کامل
حافظ
* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی
* می توان کردن به نرمی راه در دلهای سخت
* رشته از همواری خود غوطه در گوهر زده است
شعر کامل
صائب تبریزی