امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 741

1. گر مرا هیچ مرادی پس ازین پیش آمد

2. حاسدم را ز حسد روز پسین پیش آمد

3. آنکه در خاطر من غیر ترا داشت گمان

4. شرم بادش ز خود آن دم که یقین پیش آمد

5. در خم تست و سر زلف تو، ار جان طلبند

6. زیر هر سلسله چاه کمین پیش آید

7. طلب روی تو کردم، شب زلف آمد پیش

8. آفت کفر، بلی، در ره دین پیش آید

9. طعنه زد عشق تو بر دل که مرو از این راه

10. این مثل را که ازان بگذری این پیش آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون ترک من سپاه حبش بر ختن زند
* از مشک سوده سلسله بر نسترن زند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سوسن چو زبان داشت فروشد به خموشی
* در سینهٔ او گوهر اسرار نهادند
شعر کامل
عطار
* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی