امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 757

1. من به یار خود و اغیار به خود می پیچد

2. مست در عشرت و هشیار به خود می پیچد

3. موی پیچیده بود گرد میانش دائم

4. عجبی نیست، بلی، مار به خود می پیچد

5. سر ز تاب رخت از زلف تو پیچیده، عجب

6. زانکه مو از اثر نار به خود می پیچد

7. هر سری از قدمت دور فتاد از سر درد

8. در تگاپوی چو دستار به خود می پیچد

9. من لبت می گزم و چشم تو در خشم، بلی

10. بوی حلواست که بیمار به خود می پیچد

11. فاش دین لبت از زلف چلیپای تو شد

12. زانکه از موی تو زنار به خود می پیچد

13. صفت موی تو خسرو چو به طومار نوشت

14. سبب آن است که طومار به خود می پیچد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غلام همت آن رند عافیت سوزم
* که در گداصفتی کیمیاگری داند
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی
* خجلست سرو بستان بر قامت بلندش
* همه صید عقل گیرد خم زلف چون کمندش
شعر کامل
سعدی