امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 783

1. بزم ما را یک دو خواب آلوده اند

2. مست و خوش، گویی شراب آلوده اند

3. سایه پروردند وز خط سیاه

4. سایه را بر آفتاب آلوده اند

5. جامه بر اندام شان گویی ز لطف

6. برگ گل را از گلاب آلوده اند

7. می میان شیشه صافی نگر

8. آتشی گویی به آب آلوده اند

9. می نبیند سوی ما ساقی، ازانک

10. چشمهایش مست و خواب آلوده اند

11. آب شو، ای چشمه خون، کز شراب

12. دست آن مست خراب آلوده اند

13. یارب آن سرخی لبش را از می است

14. یا خودش از خون ناب آلوده اند

15. بس به اشک آلوده شخصم، گوئیا

16. سیخی از آب کباب آلوده اند

17. هست خسرو را سؤالی زان دهن

18. کز پیش راه جواب آلوده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبر هم سودی ندارد کآب چشم
* راز پنهان آشکارا می‌کند
شعر کامل
سعدی
* درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
* که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
شعر کامل
مولوی
* ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
* هر که دید آن سرو سیم اندام را
شعر کامل
حافظ