امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 887

1. یک روز یار اگر قدمی سوی من زند

2. بخت رمیده خیمه به پهلوی من زند

3. خواهم هزار جان ز خدا تا کنم نثار

4. در هر قدم که سرو سمن بوی من زند

5. در خورد دوست نیست مگر اشک چشم من

6. در پیش مردمان همه در روی من زند

7. مردم در انتظار که کی حلقه بر درم

8. زلف نگار سلسله گیسوی من زند

9. چشمش هزار قلب شکست، از مژه هنوز

10. لشکر کشد که بر دل بدخوی من زند

11. خسرو، ز باد صبح رخش دم زنیم و بس

12. لاف محبتش سر هر موی من زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
* به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
شعر کامل
مولوی
* غصه ام خیزد، کای دل، سخن صبر کنی
* وه چرا گویی از آن چیز که نتوانی کرد؟
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* آه سعدی اثر کند در کوه
* نکند در تو سنگ دل اثری
شعر کامل
سعدی