امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 951

1. فسرده را سخن از عاشقی نباید راند

2. که گرد عافیت از آستین جان نفشاند

3. به سوز عشق دلم پیش ازین هوس بردی

4. کنون که شعله برآمد نمی توانش نشاند

5. بیار،ساقی، جام و بساز، مطرب، چنگ

6. که در من آنکه نشان صلاح بود نماند

7. ز گریه می نتوانم نوشت نامه به دوست

8. وگر جواب رسد نیز می نیارم خواند

9. شبی که دست در آغوش کرد خسرو را

10. چرا به گردن او تیغ آبدار بماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نمی توان غم دل را به خنده بیرون برد
* ز خنده رویی گل تلخی از گلاب نرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* چشم در صنع الهی باز کن، لب را ببند
* بهتر از خواندن بود، دیدن خط استاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* نالیدن بلبل ز نو آموزی عشق است
* هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی
شعر کامل
حزین لاهیجی