امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 999

1. مناز، ای بت چین، که چین هم نماند

2. قرار جهان اینچنین هم نماند

3. به بحر غم ار عاشقان کشته گردند

4. شکر خنده نازنین هم نماند

5. نه جم ماند اینجا، نه نقش نگینش

6. چه نقش نگین، بل نگین هم نماند

7. نماند به چین هیچ بتخانه، آوخ

8. چه بتخانه چین که چین هم نماند

9. به چرخ برین می کنی تکیه دایم

10. بر آنی که چرخ برین هم نماند

11. چه مونس همی گیری از هر قرینی؟

12. که مونس نپاید، قرین هم نماند

13. سخنگوی گر چند سحر آفرین است

14. سرانجام سحر آفرین هم نماند

15. چو خسرو به جز نالش غم نمانده ست

16. از آن ترسم آن دم که این هم نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست
* پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
شعر کامل
سعدی
* بر سر کوی تو غوغای قیامت می بود
* گر شکست دل عشاق صدایی می داشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند
* کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد
شعر کامل
حافظ