انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 205

1. یارم تویی به عالم یار دگر ندارم

2. تا در تنم بود جان دل از تو برندارم

3. دل برندارم از تو وز دل سخن نگویم

4. زان دل سخن چه گویم کز وی خبر ندارم

5. دارم غم تو دایم با جان و دل برابر

6. زیرا که جز غم تو چیزی دگر ندارم

7. هر ساعتی فریبم دل را به عشوهٔ تو

8. گویی که عشوهٔ تو یک یک ز بر ندارم

9. گفتی که صبر بگزین تا کام دل بیابی

10. صبر از چنان جمالی نشگفت اگر ندارم

11. صبرم چگونه باشد از عشق ماهرویی

12. کاندر زمانه کس را زو دوستر ندارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
* این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* آن چه بر من می‌رود دربندت ای آرام جان
* با کسی گویم که در بندی گرفتار آمدست
شعر کامل
سعدی
* به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
* که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
شعر کامل
حافظ