انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 219

1. تو دانی که من جز تو کس را ندانم

2. تویی یار پیدا و یار نهانم

3. مرا جای صبر است و دانم که دانی

4. ترا جای شکرست و دانی که دانم

5. برانی که خونم به خواری بریزی

6. برای رضای تو من بر همانم

7. مرا گویی که از من بجز غم نبینی

8. همین است اگر راست خواهی گمانم

9. گر از وصل تو شاد گردم و گرنه

10. به هرسان که باشد ز غم درنمانم

11. میان من و تو هم اندر هم آمد

12. چو درجست و جوی تو جان بر میانم

13. عجب نیست کز انوری بر کرانی

14. مرا بین که اویم و زو بر کرانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
* مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست
شعر کامل
سعدی
* تو قلب سپه را به‌آیین بدار
* من اکنون پیاده کنم کارزار
شعر کامل
فردوسی
* به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم
* که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری