انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 221

1. ترا من دوست می‌دارم ندانم چیست درمانم

2. نه روی هجر می‌بینم نه راه وصل می‌دانم

3. نپرسی هرگز احوالم نسازی چارهٔ کارم

4. نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم

5. دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی

6. مکن تکلیف ناواجب که بی‌دل صبر نتوانم

7. اگر با من نخواهی ساخت جانم همچو دل بستان

8. که بی‌وصل تو اندر دل وبال دل بود جانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رنگ عاشق چو زعفران باشد
* هرکه عاشق بود چنان باشد
شعر کامل
انوری
* غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
* آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* عشق را عقل نمی‌خواست که بیند لیکن
* هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
شعر کامل
سعدی