انوری_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 124 - در مدح امیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی و تهنیت او به تشریف سلطان

1. مبارک باد و میمون باد و خرم

2. همایون خلعت سلطان عالم

3. بلی خود خلعت سلطان بهرحال

4. مبارک باشد و میمون و خرم

5. ترا بیرون ز تشریف شهنشاه

6. که حد و قدر آن کاریست معظم

7. نیارد داد گردون هیچ دولت

8. که نه قدرش بود از قدر تو کم

9. ایا در امر تو تعجیل مضمر

10. و یا در نهی تو تاخیر مدغم

11. مقدم عهد و در دولت مؤخر

12. مؤخر عهد و در فرمان مقدم

13. فلک را قدر تو والا ذعالی

14. جهان را حزم تو بنیاد محکم

15. کند امن تو آب فتنه تیره

16. کند سهم تو سور زهره ماتم

17. زمین تاب عنان تو ندارد

18. چه جای این حدیثست آسمان هم

19. ستم تا پای عدلت در میان بست

20. نهادست از تحیر دست بر هم

21. کفت را خواستم گفتن زهی ابر

22. دلت را خواستم گفتن زهی یم

23. قضا گفتا معاذالله مگو این

24. که ما را اندرین حکمیست ملزم

25. دلش را گفته‌ام عقل مجرد

26. کفش را گفته‌ام جود مجسم

27. به قدرت آسمانی زان زمین شد

28. تصرفهای کلکت را مسلم

29. ز کلک بی‌قرار تست گویی

30. قرار ملک سطان معظم

31. نباشد منتظم بی‌کلک تو ملک

32. حدیث رستمست و رخش رستم

33. به کلک و رای در ملک آن کنی تو

34. که در عمر آن نکردست از کف و دم

35. به اعجاز عصا موسی عمران

36. به ایجاب دعا عیسی مریم

37. چه اندر صدر تو دیوان طغری

38. چه اندر دست دیوان خاتم جم

39. تویی کز فتح باب دست تو هست

40. همیشه خشکسال آز را نم

41. جراحتهای آسیب فلک را

42. ز داروخانهٔ خلق تو مرهم

43. همه اسلام رادر راحت و رنج

44. همه آفاق را در شادی و غم

45. برد یمن از یمینت نوک خامه

46. دهد یسر از یسارت نقش خاتم

47. چو تو در دور آدم کس ندیدست

48. کریم ابن کریمی تا به آدم

49. غرض ذات تو بود ارنه نگشتی

50. بنی‌آدم به کرمنا مکرم

51. بیانم هست از وصف تو عاجز

52. زبانم هست در نعت تو ابکم

53. سخن کوتاه شد گر راست خواهی

54. تویی مانند تو والله اعلم

55. الا تا از خم گردون برون نیست

56. نه صبح اشهب و نه شام ادهم

57. مبادا صبح تایید ترا شام

58. مبادا پشت اقبال ترا خم

59. ابد با مدت عمرت هم آواز

60. چو از روی تناسب زیر با بم

61. کمینه پاسبانت بخت بیدار

62. فروتر بارگاهت چرخ اعظم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی
* شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستی
شعر کامل
سعدی
* هر شام و سحر عکس گل و نسترن از باغ
* سرخاب و سفید آب کند روی هوا را
شعر کامل
سلمان ساوجی
* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی