انوری_دیوانمقطع ها (فهرست)

شمارهٔ 246 - در تقاضای انعامی که حواله شد و نیافت فرماید

1. مفتی شرع کرم عاقلهٔ ملت جود

2. آنکه از مادر احرار چنو کم زاید

3. فتوی بنده چو از روی کرم برخواند

4. حکم فتوی بکند مشکل آن بگشاید

5. خواجه‌ای بندهٔ خود را نه به تکلیف سؤال

6. به مراد دل خود مکرمتی فرماید

7. مدتی بنده نیابد خبری زان انعام

8. هم در آن بی‌خبری عمر همی فرساید

9. چون خبر یافت هم از خواجه بپرسد کانکیست

10. که مراآنچه تو فرمودی ازو می‌باید

11. خواجه گوید که فلانست برو زو بطلب

12. بنده دم در کشد و هیچ بدان نفزاید

13. چون دگر روز بپرسد که فلان خواجه کجاست

14. تا بدو بگرود و پس به ادا بگراید

15. مردکی بیند از این بیهده گو چاکرکی

16. مشت کلپتره و بیهوده به هم درخاید

17. گویدش خواجهٔ ما رفت کنون ده روزست

18. تا رسیدست برو دایه و زن می‌گاید

19. بنده چون از پس آن رفته نخواهد رفتن

20. عوض آن اگر از خواجه بخواهد شاید

21. ور نشاید که عوض خواهد ازو آیدش آن

22. که حوالت نپذیرد پس از آن تا ناید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن سرو که گویند به بالای تو ماند
* هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
شعر کامل
سعدی
* روشنی روز تویی شادی غم سوز تویی
* ماه شب افروز تویی ابر شکربار بیا
شعر کامل
مولوی
* غبار تن نگیرد دامن دلهای قدسی را
* قفس بر مرغ وحشی شهپر پرواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی