عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 158

1. ایندم منم که بیدل و بی‌یار مانده‌ام

2. در محنت و بلا چه گرفتار مانده‌ام؟

3. با اهل مدرسه چو به اقرار نامدم

4. با اهل مصطبه چه به انکار مانده‌ام؟

5. در صومعه چو مرد مناجات نیستم

6. در میکده ز بهر چه هشیار مانده‌ام؟

7. در کعبه چون که نیست مرا جای، لاجرم

8. قلاش وار بر در خمار مانده‌ام

9. ساقی، بیار درد و از این درد یک زمان

10. بازم رهان، که با غم و تیمار مانده‌ام

11. در کار شو کنون، غم کاری بخور، که من

12. از کار هر دو عالم بی‌کار مانده‌ام

13. کاری بکن، که کار عراقی ز دست رفت

14. در کار او ببین که: چه غمخوار مانده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت
* چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* زبان گندمین نان مرا پخته است در عالم
* چرا چون خوشه گردن کج به پیش این و آن دارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری