عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 168

1. در ملک لایزالی دیدم من آنچه دیدم

2. از خود شدم مبرا، وانگه به خود رسیدم

3. در خلوتی که ما را با دوست بود آنجا

4. گفتم به بی‌زبانی، بی گوش هم شنیدم

5. خورشید وحدت اینک از مشرق وجودم

6. طالع شده است، ازان من چون ذره ناپدیدم

7. باری، دری که هرگز بر کس نشد گشاده

8. سر ازل مرا داد، از لطف خود، کلیدم

9. چون محو گشتم از خود همراه من عراقی

10. بر آشیان وحدت بی‌بال و پر پریدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ
* آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون سرو اگر چنانکه سرافرازیت هواست
* چون نی بقصد بی سر و پایان کمر مبند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* به زیر بال بلبل می شود گل از حیا پنهان
* در آن گلشن که باشد چهره چون ارغوان تو
شعر کامل
صائب تبریزی