عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 178

1. جانا، نظری که ناتوانم

2. بخشا، که به لب رسید جانم

3. دریاب، که نیک دردمندم

4. بشتاب، که سخت ناتوانم

5. من خسته که روی تو نبینم

6. آخر به چه روی زنده مانم؟

7. گفتی که: بمردی از غم ما

8. تعجیل مکن که اندر آنم

9. اینک به در تو آمدم باز

10. تا بر سر کوت جان‌فشانم

11. افسوس بود که بهر جانی

12. از خاک در تو بازمانم

13. مردن به از آن که زیست باید

14. بی‌دوست به کام دشمنانم

15. چه سود مرا ز زندگانی

16. چون از پی سود در زیانم؟

17. از راحت این جهان ندارم

18. جز درد دلی کزو بجانم

19. بنهادم پای بر سر جان

20. زان دستخوش غم جهانم

21. کاریم فتاده است مشکل

22. بیرون شد کار می‌ندانم

23. درمانده شدم، که از عراقی

24. خود را به چه حیله وارهانم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی
* چنین است کردار این گنده پیر
* ستاند ز فرزند پستان شیر
شعر کامل
فردوسی
* ثمر در پای خود افشاندن از هر نخل می آید
* خوشانخلی که فیض خود به جای دور می بارد
شعر کامل
صائب تبریزی