عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 182

1. شاید که به درگاه تو عمری بنشینم

2. در آرزوی روی تو، وانگاه ببینم

3. دریاب که از عمر دمی بیش نمانده است

4. بشتاب، که اندر نفس باز پسینم

5. فریاد! که از هجر تو جانم به لب آمد

6. هیهات! که دور از تو همه ساله چنینم

7. دارم هوس آنکه ببینم رخ خوبت

8. پس جان بدهم، نیست تمنی بجز اینم

9. آن رفت، دریغا! که مرا دین و دلی بود

10. از دولت عشق تو نه دل ماند و نه دینم

11. از بهر عراقی، به درت آمده‌ام باز

12. فرمای جوابی، بروم یا بنشینم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دم آخر که مررا عمر به سر می‌آید
* گر تو آیی به سرم عمر دگر می‌آید
شعر کامل
هلالی جغتایی
* بس که دردسر ز فریاد و فغان خود کشم
* از دهان چون ناله می خواهم زبان خود کشم
شعر کامل
جامی
* شد طبیب من بیمار مسیحا نفسی
* تو برو بهر علاج دل بیمار دگر
شعر کامل
وحشی بافقی