عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 208

1. مبتلای هجر یارم، الغیاث ای دوستان

2. از فراقش سخت زارم، الغیاث ای دوستان

3. می‌تپم چون مرغ بسمل در میان خاک و خون

4. ننگرد در من نگارم، الغیاث ای دوستان

5. از فراق خویش همچون دشمنانم می‌کشد

6. زانکه او را دوست دارم، الغیاث ای دوستان

7. دیده‌اید آخر که چون بودم عزیز در گهش؟

8. بنگرید اکنون چه خوارم؟ الغیاث ای دوستان

9. غصه‌های نامرادی می‌کشم از دست او

10. زهره نه کهی برآرم، الغیاث ای دوستان

11. یاد نارد از من مسکین، نپرسد حال من

12. هم چنین یار است یارم، الغیاث ای دوستان

13. هم به نگذارد مرا تا با سگان کوی او

14. روزگاری می‌گذارم، الغیاث ای دوستان

15. قصه‌ها دارم ز جور او میان جان نهان

16. با کسی گفتن نیارم، الغیاث ای دوستان

17. جان فرستم تحفه نزد یار و نپذیرد ز من

18. غم فرستد یادگارم، الغیاث ای دوستان

19. باز پرسد از من بیچارهٔ ماتم زده

20. کز فراقش سوکوارم؟ الغیاث ای دوستان

21. یار من باشید، کز ننگ عراقی وارهم

22. کز پی او شرمسارم الغیاث ای دوستان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
* که روی مردم عالم دوبار باید دید
شعر کامل
صائب تبریزی
* هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری
* غریب را دل سرگشته با وطن باشد
شعر کامل
حافظ
* گر کوهکن ز پای درآمد چه جای طعن
* والله که کوه پست شود زیر بارِ عشق
شعر کامل
جامی