عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 249

1. ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی

2. بر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتی

3. گر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظر

4. ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی

5. ورچه نثار تو کنم جان، نرهم ز درد تو

6. نیست از آنکه تا ابد عشق تو را نهایتی

7. دل ز فراق گشت خون، جان به لب آمد از غمت

8. زحمتم آید، ار کنم از غم تو حکایتی

9. برد ز من هوای تو جان عزیز، ای دریغ

10. کشت مرا جفای تو بی‌سبب جنایتی

11. گرچه برانی از برم باز نگردم از درت

12. چون ز در عنایتت یافته‌ام هدایتی

13. خسته عراقی آن توست، دور مکن ز درگهش

14. تا نرود فغان کنان از تو به هر ولایتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر چشم سیه مست تو تحریک نمی‌کرد
* آب مژه بیدار نمی‌ساخت ز خوابم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
* عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* کسری و ترنج زر، پرویز و به زرین
* بر باد شده یکسر، با خاک شده یکسان
شعر کامل
خاقانی