عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 303

1. درین ره گر به ترک خود بگویی

2. ببینی کان چه می‌جویی خود اویی

3. تو جانی و چنان دانی که: جسمی

4. تو دریایی و پنداری که جویی

5. تویی در جمله عالم آشکارا

6. جهان آیینهٔ توست و تو اویی

7. نمی‌دانم چو بحر بیکرانی

8. چرا پیوسته در بند سبویی؟

9. ز بی‌رنگی تو را چون نیست رنگی

10. از آن در آرزوی رنگ و بویی

11. به گرد خود برآ، یک بار، آخر

12. به گرد هر دو عالم چند پویی؟

13. مراد خود هم از خود بازیابی

14. عراقی، گر به ترک خود بگویی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در هر کمین که آن ترک تیر از کمان گشاید
* دل را هدف توان ساخت جان را سپر توان کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
* دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
* چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
شعر کامل
صائب تبریزی