عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 68

1. نگارا، بی تو برگ جان که دارد؟

2. سر کفر و غم ایمان که دارد؟

3. اگر عشق تو خون من نریزد

4. غمت را هر شبی مهمان که دارد؟

5. دل من با خیالت دوش می‌گفت:

6. که این درد مرا درمان که دارد؟

7. لب شیرین تو گفتا: ز من پرس

8. که من با تو بگویم: کان که دارد؟

9. مرا گفتی که: فردا روز وصل است

10. امید زیستن چندان که دارد؟

11. دلم در بند زلف توست ور نه

12. سر سودای بی‌پایان که دارد؟

13. اگر لطف خیال تو نباشد

14. عراقی را چنین حیران که دارد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا
* سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا
شعر کامل
رهی معیری
* قدم به کوچهٔ دیوانگی بزن چندی
* که عقل بر سر بازار عشق حیران است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شب‌ها من و شمع می‌گدازیم
* اینست که سوز من نهانست
شعر کامل
سعدی