عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 78

1. از در یار گذر نتوان کرد

2. رخ سوی یار دگر نتوان کرد

3. ناگذشته ز سر هر دو جهان

4. بر سر کوش گذر نتوان کرد

5. زان چنان رخ، که تمنای دل است

6. صبر ازین بیش مگر نتوان کرد

7. با چنین دیده، که پرخوناب است

8. به چنان روی نظر نتوان کرد

9. چون حدیث لب شیرینش رود

10. یاد حلوا و شکر نتوان کرد

11. سخن زلف مشوش بگذار

12. دل ازین شیفته‌تر نتوان کرد

13. قصهٔ درد دل خود چه کنم؟

14. راز خود جمله سمر نتوان کرد

15. غم او مایهٔ عیش و طرب است

16. از طرب بیش حذر نتوان کرد

17. گرچه دل خون شود از تیمارش

18. غمش از سینه به در نتوان کرد

19. ابتلایی است درین راه مرا

20. که از آن هیچ خبر نتوان کرد

21. گفتم: ای دل، بگذر زین منزل

22. محنت آباد مقر نتوان کرد

23. گفت: جایی که عراقی باشد

24. زود از آنجای سفر نتوان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنفشه زان در آب انداخت قلاب
* که ماهی‌بد ز عکس بید در آب
شعر کامل
وحشی بافقی
* آدمی مخفیست در زیر زبان
* این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
شعر کامل
مولوی
* بلعجب دردی است درد عشق جانان کاندرو
* دردم افزون می‌شود چندان که درمان می‌کنم
شعر کامل
عطار