لینک اشتراک گذاری
کپی شد
اسدی توسیگرشاسپ نامه
شمارهٔ 91-رفتن گرشاسب به ساختن سیستان و اتمام آن : سپهبد گرفت از پدر پند یاد
شمارهٔ 92-آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه : چو بر سیستان پهلوان گشت شاه
شمارهٔ 93-رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها : چو شد بر جزیره یکی بیشه دید
شمارهٔ 94-رزم گرشاسب با منهراس : گرفتند از آنجای راهِ دراز
شمارهٔ 95-رسیدن گرشاسب به جزیره قاقره : وز آنجای با لشکرش یکسره
شمارهٔ 96-آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب : وز آن جا سپه برد زی قیروان
شمارهٔ 97-جنگ در شب ماهتاب : شبی بد ز مهتاب چون روز پاک
شمارهٔ 98-نامه گرشاسب به شاه قیروان : وز آن سو جهان پهلوان با سپاه
شمارهٔ 99-برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ : چو بر تیره شعر شب دیر باز
شمارهٔ 100-بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتی‌ها : پر از نخل خرما یکی بیشه دید
شمارهٔ 101-رسیدن گرشاسب به قرطبه : سوی قرطبه رفت از آن جای شاد
شمارهٔ 102-دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو : سپهدار از آنجا بشد با گروه
شمارهٔ 103-پرسش دیگر از جان : سپهدارگفتنش سر سرکشان
شمارهٔ 104-پرسشی دیگر از برهمن : دل پهلوان گشت ازاو شاد و گفت
شمارهٔ 105-رسیدن گرشاسب به میل سنگ : رسید از پس هفته ای شاد و کش
شمارهٔ 106-پذیره شدن شاه روم گرشاسب را : سه منزل پذیره شدش با سپاه
شمارهٔ 107-بازگشت گرشاسب به ایران : پذیره فرستاد بر چند میل
شمارهٔ 108-سپری شدن روزگار اثرط : همان روزگار اثرط سرفراز
شمارهٔ 109-پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب : زدی دست و اندر تک باد پای
شمارهٔ 110-رفتن گرشاسب با نریمان به توران : به فرخ ترین فال گیتی فروز
شمارهٔ 111-صفت رود : و ز آن جای با بزم و شـادی و رود
شمارهٔ 112-نامه گرشاسب به خاقان : چو در کشورش پهلوان سپاه
شمارهٔ 113-قصه خاقان با برادرزاده : برادر بد آن شاه را سروری
شمارهٔ 114-جنگ نریمان با تکین‌تاش : نریمان بیآمد هم اندر زمان
شمارهٔ 115-رفتن گرشاسب به جنگ فغفور و دیدن شگفتی‌ها : سپهدار چون هفته‌ای سور کرد
شمارهٔ 116-پند دادن گرشاسب نریمان را : بدو گفت پیش از شدن هوش دار
شمارهٔ 117-رفتن نریمان به توران و دیدن شگفتی‌ها : چو شد هفته‌ای شهری آمدش پیش
شمارهٔ 118-نامه گرشاسب به فغفور چین : و زآن سو همان روز کاو رفته بود
شمارهٔ 119-جنگ نریمان با پسر فغفور چین : نریمان سپاه از ره آورد بود
شمارهٔ 120-آگه شدن فغفور از کشتن پسر : وز آن روی چون گشت خاقان تباه

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ
* گفت پیغامبر خداش ایمان نداد
* هر که را صبری نباشد در نهاد
شعر کامل
مولوی
* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی