عطار_اسرارنامهبخش دوازدهم (فهرست)

شمارهٔ 13-الحکایه و التمثیل

1. عزیزی گفت از عرش دلفروز

2. خطاب آید بخاک تیر هر روز

3. که آخر از خدا آنجا خبر نیست

4. خبر ده زانکه نتوان بی خبر زیست

5. همه حیران و سرگردان بماندیم

6. درین وادی بی پایان بماندیم

7. که می‌داند که حال رفتگان چیست

8. بخاک اندر خیال خفتگان چیست

9. همه رفتند پر سودا دماغی

10. فرو مردند چون روشن چراغی

11. همه چون حلقه بر درماندگانیم

12. همه در کار خود درماندگانیم

13. زهی دردی که درمانی ندارد

14. زهی راهی که پایانی ندارد

15. بیک ره هیچ کس را هیچ ره نیست

16. که جز در پایه بودن دست گه نیست

17. که داند تا چه شربتهای پر زهر

18. بکام ما فرود آمد ازین قهر


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست
* پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
شعر کامل
سعدی
* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر آن شب در فراق روی لیلی
* که بر مجنون رود لیلی طویلست
شعر کامل
سعدی