عطار_اسرارنامهبخش پانزدهم (فهرست)

شمارهٔ 3-الحکایه و التمثیل

1. مگر دیوانهٔ میشد براهی

2. سر خر دید بر پالیز گاهی

3. بدیشان گفت چون خر شد لگدکوب

4. چراست این استخوانش بر سر چوب

5. چنین گفتند کای پرسندهٔ زار

6. برای آنک دارد چشم بد باز

7. چو شد دیوانه زان معنی خبردار

8. بدیشان گفت ای مشتی جگرخوار

9. گر آنستی که این خر زنده بودی

10. بسی زین کار خر را خنده بودی

11. شما را مغز خر دادست ایام

12. از آنید این سر خر بسته بر دام

13. نداشت او زنده چوب از کون خود باز

14. چگونه مرده دارد چشم بد باز

15. برو دم درکش و تن زن چه گویی

16. چو چیزی می ندانی می چه جویی

17. مشو چون سایه در دنبال این کار

18. که ناید شمع را سایه پدیدار

19. تو خود سایه برین مفکن که خورشید

20. برای تو کند چون سایه جاوید

21. اگر تو پیش کار خویش آیی

22. ز خود خود را بلایی بیش آیی

23. وگر تو دم زنی از پرده بیرون

24. میان پردهٔ دل افکنی خون

25. مکش چندین کمان بر تیر تدبیر

26. که از تو بر تو می‌آید همان تیر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
* سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
شعر کامل
حافظ
* گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
* جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
* هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
شعر کامل
سعدی