عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 107

1. هر که درین درد گرفتار نیست

2. یک نفسش در دو جهان کار نیست

3. هر که دلش دیدهٔ بینا نیافت

4. دیدهٔ او محرم دیدار نیست

5. هر که ازین واقعه بویی نبرد

6. جز به صفت صورت دیوار نیست

7. خوار شود در ره او همچو خاک

8. هرکه در این بادیه خونخوار نیست

9. ای دل اگر دم زنی از سر عشق

10. جای تو جز آتش و جز دار نیست

11. پردهٔ این راز که در قمر جان است

12. جز قدح دردی خمار نیست

13. آنکه سزاوار در گلخن است

14. در حرم شاه سزاوار نیست

15. گلخنی مفلس ناشسته روی

16. مرد سراپردهٔ اسرار نیست

17. کعبهٔ جانان اگرت آرزوست

18. در گذر از خود ره بسیار نیست

19. گرچه حجاب تو برون از حد است

20. هیچ حجابیت چو پندار نیست

21. پردهٔ پندار بسوز و بدانک

22. در دو جهانت به ازین کار نیست

23. چند کنی از سر هستی خروش

24. نیست شو اندر طلب یار، نیست

25. از طمع خام درین واقعه

26. سوخته‌تر از دل عطار نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سینه را دل چاک می سازد به امید وصال
* پسته را شوق شکر در پوست خندان می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی