عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 175

1. اگر دردت دوای جان نگردد

2. غم دشوار تو آسان نگردد

3. که دردم را تواند ساخت درمان

4. اگر هم درد تو درمان نگردد

5. دمی درمان یک دردم نسازی

6. که بر من درد صد چندان نگردد

7. که یابد از سر زلف تو مویی

8. که دایم بی سر و سامان نگردد

9. که یابد از سر کوی تو گردی

10. که همچون چرخ سرگردان نگردد

11. که یابد از می عشق تو بویی

12. که جانش مست جاویدان نگردد

13. ندانم تا چه خورشیدی است عشقت

14. که جز در آسمان جان نگردد

15. دلا هرگز بقای کل نیابی

16. که تا جان فانی جانان نگردد

17. یقین می‌دان که جان در پیش جانان

18. نیابد قرب تا قربان نگردد

19. اگر قربان نگردد نیست ممکن

20. که بر تو عمر تو تاوان نگردد

21. چو خفاشی بمیری چشم بسته

22. اگر خورشید تو رخشان نگردد

23. اگر آدم کفی گل بود گو باش

24. به گل خورشید تو پنهان نگردد

25. در آن خورشید حیران گشت عطار

26. چنان جایی کسی حیران نگردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
* آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
* نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان
شعر کامل
خاقانی