حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 448

1. ای که در کوی خرابات مقامی داری

2. جم وقت خودی ار دست به جامی داری

3. ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز

4. فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری

5. ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند

6. گر از آن یار سفرکرده پیامی داری

7. خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی

8. بر کنار چمنش وه که چه دامی داری

9. بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم

10. بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری

11. چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود

12. می‌کنم شکر که بر جور دوامی داری

13. نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود

14. تویی امروز در این شهر که نامی داری

15. بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود

16. تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دیدن روی تو ظلم است و ندیدن کردن مشکل است
* چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* سروبالایی به صحرا می‌رود
* رفتنش بین تا چه زیبا می‌رود
شعر کامل
سعدی
* این گردباد نیست که بالا گرفته است
* از خود رمیده ای است که صحرا گرفته است
شعر کامل
صائب تبریزی