عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 224

1. چو قفل لعل بر درج گهر زد

2. جهانی خلق را بر یکدگر زد

3. لب لعلش جهان را برهم انداخت

4. خط سبزش قضا را بر قدر زد

5. نبات خط او چون از شکر رست

6. ز خجلت چون عسل حل شد طبر زد

7. به رخش حسن چون بر عاشقان تاخت

8. نیندیشید و لاف لاتذر زد

9. رخ او تاب در خورشید و مه داد

10. لب او بانگ بر تنگ شکر زد

11. چو نقاش ازل از بهر خطش

12. به سیمین لوح او بیرنگ برزد

13. چو خط بنوشت گویی نقطهٔ لعل

14. درونش سی ستاره بر قمر زد

15. بسی می‌زد به مژگان بر دلم تیر

16. بدو گفتم که کم زن بیشتر زد

17. دلم از طره چون زیر و زبر کرد

18. گره بر طرهٔ زیر و زبر زد

19. دلم خون کرد تا از پاش بفکند

20. عقیقی گشت آنگه بر کمر زد

21. دلم با او چو دستی در کمر کرد

22. کمربند فلک را دست در زد

23. فرید او را گزید از هر دو عالم

24. به یک‌دم آتشی در خشک و تر زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
* که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* روزها رفت که دست من مسکین نگرفت
* زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی
شعر کامل
حافظ
* حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
* این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
شعر کامل
حافظ