عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 291

1. نه قدر وصال تو هر مختصری داند

2. نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند

3. هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد

4. او قیمت عشق تو آخر قدری داند

5. آن لحظه که پروانه در پرتو شمع افتد

6. کفر است اگر خود را بالی و پری داند

7. سگ به ز کسی باشد کو پیش سگ کویت

8. دل را محلی بیند جان را خطری داند

9. گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود

10. از خاک سر کویت خود را گذری داند

11. مرتد بود آن غافل کاندر دو جهان یکدم

12. جز تو دگری بیند جز تو دگری داند

13. برخاست ز جان و دل عطار به صد منزل

14. در راه تو کس هرگز به زین سفری داند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من از تو روی نپیچم گرم بیازاری
* که خوش بود ز عزیزان تحمل خواری
شعر کامل
سعدی
* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* اول از بدگویی مردم دهن را پاک کن
* بعد ازان بر گوشه دستار خود مسواک زن
شعر کامل
صائب تبریزی